کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

زن باید بسوزد و بسازد ...

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ب.ظ

  زن جان اش به لب رسیده بود . باید کاری می کرد . مرد بی توجه به او شئی دستمال پیچ شده ای را در پشت خود پنهان کرده بود . مرد از خود می کاست . از خانه از اشیاء، از هر چه در پیرامون داشت . در بن بستی نه چندان دور زن باید به " داو " می رفت .

  جنون با زن بود . زن از مرد دور بود . از خودش دورتر . با همه چیز ساخته بود . با بی عفتی هرگز ! اما اکنون باید می سوخت . از هق هقی که در گلو داشت شانه هایش می لرزید . به سماوری که می جوشید خیره شد . شانه هایش هنوز می لرزید . سماور هم از قلیان درون رعشه داشت . کسی با زمزمه ای مکرر بر او می خواند : « زن باید بسوزد و بسازد . بسوزد و بسازد ... » زن چون شبحی در بخار غلیظ به خود می پیچید و قهقه ای دیوانه وار طنین می انداخت : « زن باید بسوزد و بسازد ... زن ... »  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۲۸
مهران مهرگان

نظرات  (۱)

این حقیقت تلخی و دقیقا بدیش همینه که حقیقته. ولی واقعا کی اولین بار این قانون رو نوشت که زن باید بسوزه و بسازه؟!!!!
پاسخ:
زیبا گفتید ! حقیقت تلخی ست !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">