کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

هنوز امیدوارم ...

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 روزهای سختی را می گذرانم. خیلی سخت . گاه تا لبه نا امیدی و پرتگاه می روم و بر می گردم. هیچ دلخوشی برایم نمانده است . برای فرار از مشکلات و فراموشی می خوانم و می خوانم . شاید مرهمی باشد برای فرار از حقایق تلخی که با آن ها دست به گریبانم . حس می کنم در این نداری ها تنهای تنها شده ام . همه از اطرافم پراکنده شده اند . 

 تنهای تنهایم . دیگر کسی دوست ندارد به من نزدیک شود . از من آبی برای کسی گرم نمی شود . این روزها به معنای واقعی،آثار بی پولی را می فهمم . وقتی حتی زنم بخاطر مشکلات مالی حاضر نیست با من همکلام شود و حتی زندگی کند و مترصد موقعیتی است تا راهش را از من جدا کند. بنده ی خدا حق دارد . ماه ها و شاید چند سالی است که برایش خرید درست و حسابی انجام نداده ام .

  این روزها بیشترین فکری که آزارم می دهد محیط کارم و محیط خانه است . حس می کنم در هیچ کدام از این دو جایی ندارم . آرامش از جانم پر کشیده است. دیشب ترجمه ی دعای ابوحمزه ی ثمالی را خواندم . خواندم و به فکر فرو رفتم . انگار شرح حال من خطاکار بود که با معبود خویش به گفتگو نشسته بود . کمی حالم را بهتر کرد. اما هنوز خیلی راه دارم که به آن مرحله ی آرامش معنوی برسم . وقتی به گناهانم فکر می کنم از خودم می پرسم آیا راه بازگشتی برای خود گذاشته ام ؟!

امیدوارم . امیدوار .... البته  نه به بنده ها !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۵
مهران مهرگان

نظرات  (۸)

دعای ابوحمزه فکر کنم برا همه به نحوی شرح حاله.
ففرّوا الی الله :)
پاسخ:
ممنونم دوست عزیز !
ففروا الی الله برایم گنگ بود . با جستجو به شرح زیر رسیدم . بسیار روشنگر بود:
 
امام علی(ع) می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَى‏ اللَّهِ‏ مِنَ‏ اللَّه‏»؛[1] پس اى بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا، به سوى خدا فرار کنید.
«فرار از خدا به سوی خدا»؛ یعنی این‌که باید از خشم و غضب الهی به سوی رحمت او فرار کرد. که این کار با فرار کردن از معصیت و نافرمانی او به سمت اطاعت و فرمان‌برداری او امکان‌پذیر است. این عبارت، اشاره لطیفی به توحید افعالی دارد. مشکلاتی که انسان با آن مواجه می‌شود، آثار اعمال خودش است که خدای متعال این آثار را برای آن اعمال وضع کرده است. و همه آنها از سوی خدا نشأت می‌گیرد. لذا برای حل این مشکلات راهی جز فرار کردن به سوی او و استعانت و کمک از او وجود ندارد.[2]
حضرت علی(ع) این عبارت خود را از آیه «ففروا الی الله»[3] اقتباس کرده است. احتمال دیگری در معنای این جمله وجود دارد که ایشان می‌خواهد بفرماید که برای به دست آوردن امنیت و عافیت در هر یک از مشیت‌ها و خواسته‌های الهی که انسان درباره آن دچار ابهام و یا وحشت است، باید به خدا پناه ببرد.[4]
همچنین می‌توان گفت: این عبارت اشاره به توبه دارد. امام علی(ع) دستور می‌دهد که مسلمانان با توبه کردن، از عقاب الهی به سوی رحمت او فرار و شتاب کنند.[5]
 

[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، خطبه 24، ص 66، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق؛ نهج البلاغة، ترجمه دشتی، محمد، ص 70، مؤسسه انتشارات مشهور، قم، چاپ دوم، 1379ش.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج 2، ص 72، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1375ش.
[3]. ذاریات، 50.
[4]. علامه جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 5، ص 95، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ هفتم، 1376ش.
[5]. بیهقی کیذری، قطب الدین محمد بن حسین، حدائق الحقائق، مصحح: عطاردی، عزیز الله، ج 1، ص 226، بنیاد نهج البلاغه، انتشارات عطارد، قم، چاپ اول، 1375ش.

نقل از :http://islamquest.net/fa/archive/question/fa31383
نمی تونم به طور کامل درکتون کنم و براتون جمله هایی بنویسم که مثلا قوی باش و... اما می دونم براتون خیلی سخت بوده که مجبور شدید بنویسیدش. اما انشاا.. که ان مع العسر یسرا...
پاسخ:
ممنون به خاطر آرزوی گشایش !
چه کار خوبی کردید آقا.
پای‌دار باشید به لطف حق 
پاسخ:
:)
از شما باید تشکر کرد .
به جای کتاب خوندن برو کار کن پول در بیار
پاسخ:
سلام " یکی "
از صبح تا شب کا می کنم ولی کو پول ؟ چندرغاز در میاد اون هم کفاف هچی رو نمی ده .
فکر کردین از صبح تا شب لنگم هواست دارم کتاب می خونم ؟!
شغل پردرامدتر پیدا کن.یکم به خودت سختی بده.کارگری کن.اقلاماهی یه حقوق درست درمون داری.اینکه نشد زندگی
پاسخ:
سلام " یکی"
شما که همه پست ها رو می خونی تا این جا نفهمیدی دارم کارگری می کنم ؟ کی تونسته با یک حقوق کارگری با این وضع گرونی زندگی کنه ؟
شما یک کار پر در آمد معرفی کن .
باشه معرفی میکنم.
کار تو کارخونه ها درامدش از کار تو مغازه و شاگردی بهتره.منطقه های صنعتی حتما یه کار پیدا میشه واستون.اگه میخوای کار با شرایط خوب پیدا کنی برو کاریابی خوب و معتبر.از اونجا کار با شرایط خوب بخواه.حقوق خوب ،بیمه و ....
اگه نه برو شهری که کار زیاده مثل عسلویه و ... هرجا فکر میکنی.از خانوادتم دور شدی مهم نیست چندسال اونجا کار کنی پول جمع کنی خوبه.شغلای اونجا دوهفته کار دوهفته مرخصیه.زیادم بد نیست.الان خانوادت بیشتر از وجودت به پولت نیاز دارن.بعدا که وضعت خوب شدی بیا کنارشون
واسه گرونیم اگه هزینه هاتونو مدیریت کنید میتونید پولدار بشید.مشکل تو اینه ظاهرا بلد نیستی پولتو درست خرج کنی.به جای کتاب خریدن وب خونی کن.اینهمه کتاب رایگان تو نت ریخته تو پول میدی کتاب میخری؟برو کتابایی که داری شده به نصف قیمت بفروش پولش کن.مدیریت اقتصادیت رو باید قویتر کنی
مثلا به جای اینکه دنبال کار و پول در اوردن باشی دنبال یادگیریه زبان جدیدی.من فکر میکنم زنت فدا شده با ازدواج با تو چون زن نمیخواد روزا نون و روزنامه بخوره زن و بچه خرج داره و شما باید بیشتر از اینکه به فکر علم واطلاعاتتی باید به فکر خرج زندگی و راه پول در اوردن بهتر باشی.شاید اگه زنت میدونست قراره با مردی ازدواج کنه که فقط فکر علم و کتاب و اطلاعاتشه هیچوقت قبول نمیکرد تورو.همه اینا رو از روی خوبی میگم که شاید یکم به خودت بیای

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">