کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

   امشب جشن تولد دعوت بودیم. جشن تولد خواهر زنم. همه چیز خوب و عالی بود الی آخر مراسم که باجناق عزیز دو تا النگوی سنگین و قطور طلا به زنش هدیه داد. دیگر تا آخر مجلس نتوانستم چشم در چشم عیال شوم. نمی دانم کی و چه وقت عواقب این موضوع گریبانگیرم شود. فعلن که رامش قبل از طوفان است . باید به فکر چاره ای باشم و با قرض و وام هم شده آن انگشتری را که عیال چند وقت است از من خواسته برایش بخرم ...

.

.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۹
مهران مهرگان

  این روزها دوباره برگشته ام به همان نوشتن به اصطلاح سنتی خودمان . همان خودکار و سررسید. همان نوشتن های گاه و بی گاه که ثبت می شود و هر چه در بین شان می گردم مطلب به دردخوری پیدا نمی شود برای درج در این خانه . زندگی روزمره ام آنقدر گند و یکنواخت شده که احساس پوچی می کنم . احساس بدی که سعی می کند بر تمام افکارم غالب شود و نشان دهد که این راهی که در پیش دارم رو به تباهی است . البته می دانم در بی راهه ام و سعی این است که به مسیری که به سرانجامی خوش بیانجامد بازگردم . حال برج پیزا را دارم. کج تر و رو به نابودی . رو به ویرانی ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۰
مهران مهرگان