کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکم وامانده» ثبت شده است

  از صبح لوبیا ها را خیس کرده بودم. ظهر که آمدم سر وقت اش می ترسیدم جوانه زده و مثل لوبیای سحرآمیز سر از ابرها در آورده باشد. اما اینطور نبود. فقط کمی خیس خورده بودند و آنطور که از شکل و شمایل شان پیدا بود دو جور بودند. نیمی بهتر خیس خورده بودند و نیمی کمتر. برای اطمینان از پخت سریع ریختم شان درون زودپز و کمی گوجه و سیب زمینی پیاز و نمک و ادویه اضافه کردم و گذاشتم اش روی اجاق. باید به فکر آقای پسر هم باشم. چون لب به لوبیا نمی زند. نمی دانم شاید مجبور باشد دوباره نیمرو بخورد. شاید برایش کنسرو ماهی خریدم . بالاخره باید این شکم وا مانده را یک جوری سیر کرد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۸
مهران مهرگان