کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

   امروز رفتم سراغ کتاب هایی که توی محل کارم انباشته شده اند. کشوی دراور را بیرون کشیدم . از مجله ی محبوبم داستان همشهری تا پاتریک مودیانو و جعفرمدرس صادقی و ... همه چشم انتظار بودند. اما این دلمشغولی های آخر سال و دلشوره های داشتن و نداشتن ...

  بالاخره صبح در فرصتی که پیش آمد مجموعه داستان "زیبا" نوشته ی لودمیلا ـ هر چه زور می زنم فامیلش را به یاد نمی آورم ـ  را خواندم . داستان های خوب و تاثیرگذاری داشت . داستان هایی که در عامل " اتفاق های پیش بینی نشده " مشترک بودند . اتفاق هایی که شاید در لحظه ی وقوع ناگوار بودند اما باعث پیش آمدهای نیک و دلخواهی در آینده می شدند .

  خوب نبودم و نیستم . این ناخوشی نمی گذارد تمرکز داشته باشم . صاحب کارم هم فهمیده بود حوصله ندارم . خواستم کتاب دیگری دست بگیرم . " خیابان بوتیک های خاموش " از نویسنده ی برنده نوبل . پاتریک مودیانو . اما در همان چند صفحه ی اول ماندم ـ کارگاهی که به فراموشی دچار شده و دنبال هویت اش می گشت ـ هرچند گهگاه این نوبلیست ها خواننده را از خواندن آثارشان نا امید می کنند اما انگار این یکی چنین نبود ...

  مطمئنم می خوانمش . با همین حال خراب ...

.

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۶
مهران مهرگان