کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

حسن چه شد ؟

سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۱۷ ب.ظ

 

حاکمی به مردمش گفت : « صادقانه مشکلات تان را بگویید!»

حسن نزد حاکم رفت و گفت : « گندم و شیر که گفتی چه شد؟ مسکن چه شد ؟ کار چه شد ؟ »

حاکم گفت : « ممنونم که مرا آگاه کردی ! همه چیز درست می شود ... »

یک سال گذشت . حاکم دوباره از مردم خواست مشکلات شان را بگویند اما کسی چیزی نگفت . کسی نگفت گندم و شیر چه شد ؟ کار چه شد ؟ تنها کسی از میان جمع پرسید : « حسن چه شد ؟ »

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۲۴
مهران مهرگان

نظرات  (۴)

۲۴ دی ۹۲ ، ۲۰:۲۳ آزیتا م.ز
مشکل وجود حسن و امثالهم بوده،که خدا رو شکر بر طرف شده :@
پاسخ:
بنده ی خدا حاکم " حسن " رو فرستاده بود دوره ی کلید سازی یاد بگیره ! مردم مجال ندادن حاکم حرف بزنه !
:)
بسیار بسیار حکایت تامل برانگیز و ناراحت کننده ای بود...
پاسخ:
صد البته از ملت شریف ما چنین سوال هایی بعید است :)
فعلا که یه حسن اومده سر کار !
اونم گفته درست می شه !
پاسخ:
از تکرار مکررات خسته شده ام .
هر دم از ای باغ بری می رسد ...
دریاب " بابی زن جونی رو " که اینقدر خورده و برده که بیل گیتس می ذاره تو جیبش !
حسن را جای گند و شیر خوردند. :D

پاسخ:
الهی رودل کنن !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">