کمی به فکر ناهار باش !
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۸ ب.ظ
از صبح لوبیا ها را خیس کرده بودم. ظهر که آمدم سر وقت اش می ترسیدم جوانه زده و مثل لوبیای سحرآمیز سر از ابرها در آورده باشد. اما اینطور نبود. فقط کمی خیس خورده بودند و آنطور که از شکل و شمایل شان پیدا بود دو جور بودند. نیمی بهتر خیس خورده بودند و نیمی کمتر. برای اطمینان از پخت سریع ریختم شان درون زودپز و کمی گوجه و سیب زمینی پیاز و نمک و ادویه اضافه کردم و گذاشتم اش روی اجاق. باید به فکر آقای پسر هم باشم. چون لب به لوبیا نمی زند. نمی دانم شاید مجبور باشد دوباره نیمرو بخورد. شاید برایش کنسرو ماهی خریدم . بالاخره باید این شکم وا مانده را یک جوری سیر کرد.
۹۴/۰۸/۲۶