کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیژن و منیژه» ثبت شده است

مادرم همیشه نصیحت می کرد : « پسر! یه کم پول هاتو پس انداز کن برا خودت رخت و لباس بخر. چیه این کاغذا دور و برت جمع کردی ؟!می ترسم سر تو هم مثل داییت هوا بیاد . کمتر بخون اینارو ... »  آره امروز داشتم توی آینه ی قدی به سر وضعم نگاه می کردم . شدم به قول " ممو گلی " مثل هام لِس های آمریکایی . مثل بی خانمان های دوره گرد. شلوار جینی که سه ماه پیش خریدم هنوز توی تن ام است و تا به حال آن را نشسته ام. امروز هم وقتی گذرم به سمت شهر کتاب افتاد وسوسه امان ام را برید. پولی را که برای آرایشگاه کنار گذاشته بودم تا سر و صورتی صفا بدهم دادم و کتاب خریدم . یک کتاب از جعفر مدرس صادقی به اسم " بیژن و منیژه ".باز برسم خانه عیال می گوید : « سلام هپلی ! »
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۵۰
مهران مهرگان