حالم از مدیریت به هم می خورد. نه این که فکر کنید مدیریت یک شرکت معظم را به من پیشنهاد کرده باشند و من چنین نظری داشته باشم . نه خیر! امشب جلسه ی ساکنین آپارتمان بود و می خواستند با لطایف الحیلی مدیریت آپارتمان را به من محول کنند. گرچه خیلی سخت بود اما آب پاکی را روی دست شان ریختم گفتم من این کاره نیستم و این کار را دوست ندارم. قرار شد موقتن یکی از آقایان کار را دست بگیرد تا در آینده روال تعیین مدیر آپارتمان مشخص شود. ما بین صحبت های شان درباره ی امور ساختمان آن قدر حاشیه رفتند و فک زدند که از تماشای مسابقات کشتی فرنگی افتادیم .