کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

کارناوال رزیه

یادداشت های روزانه . در خواندن اراجیف بنده خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد . لطفن مراقب سلامت روانی خود باشید!

یادداشت هایی همراه با غرغر و شکوه و گلایه
... تب و هذیان
و جیغ و جادوی کلمات
و گاهی شادی هایی که این روزها دور از دسترس اند .
آدم های این جا آمیخته ای از تخیل و واقعیت اند .
گفته ها و شنیده ها و مشاهدات نویسنده که آن هذیانی که پیشتر گفتم روی بازتاب آن ها موثرند .

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

یک مرد اسقاطی

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۵۴ ب.ظ

  امروز خیلی پریشان بودم . حال خوشی نداشتم . هیچ چیز و هیچ کس را دوست نداشتم . کاش می توانستم تنها باشم . اما باید کار می کردم . و همین هم باعث می شد کمتر به تلخی های زندگی فکر کنم و فکر می کنم این طور بهتر بود. تمرکز نداشتم . ویژه نامه ای که دستم بود هربار چند خط می خواندم و هیچ چیز از مطالب اش نمی فهمیدم و بالاجبار روی میز می گذاشتم .

  همسر نامهربان پیامک داده که باید باهم حرف بزنیم . دیشب که هرکار کردم حرف نزد. شام نخورد و کلی حرف بارم کرد . خسته شده ام . خیلی احساس خستگی می کنم . در جا زدن و جان کندن بیهوده فرسوده ام کرده است ...

.

.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۳
مهران مهرگان

نظرات  (۲)

بالاخره حرف نزد؟ یا حرف بارتون کرد؟ گزینهء الف یا ب؟
پاسخ:
هر دو مورد صحیح است .
این درجا زدن که سالهاست قصه منه. اگه طول بکشه به بیخیالی میرسید کم کم! نگران خانم نباشید خودش میاد آشتی:)
پاسخ:
به نظر خودم آدم کم توقعی هستم . اما نمی شه از حق خانواده چشم پوشی کرد گاه خواسته های به حقی دارند . اما قصه ی ما همان در جا زدن است که آن ها را پاسوز ما کرده .
خدا رو شکر آروم شده :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">